ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟) ((((درضمن این کاربری دست دو نفره لطفا اگه چیز بدی گفتن مراعات حال منو کنید و بخاطر من ببخشید )))ممنون
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
میانداختی سمت راستت که با اون دوستت فاصله پیدا نمیکردی ...
عکس ضایع میشه
درضمن کمی هم سست حال بودی (البته بنظرم )
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟) ((((درضمن این کاربری دست دو نفره لطفا اگه چیز بدی گفتن مراعات حال منو کنید و بخاطر من ببخشید )))ممنون
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟) ((((درضمن این کاربری دست دو نفره لطفا اگه چیز بدی گفتن مراعات حال منو کنید و بخاطر من ببخشید )))ممنون
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟) ((((درضمن این کاربری دست دو نفره لطفا اگه چیز بدی گفتن مراعات حال منو کنید و بخاطر من ببخشید )))ممنون
ویکتور هوگو در یکی از کتاب های خود میگوید :(مرا برای دزدیدن تکه نانی به زندان انداختند و پانزده سال در آنجا نان مجانی خوردم!!این دیگر چه دنیایی است ؟) ((((درضمن این کاربری دست دو نفره لطفا اگه چیز بدی گفتن مراعات حال منو کنید و بخاطر من ببخشید )))ممنون