سلام بچه ها
من توی تاپیکای قبلیم گفتم. همسر من یه بچه از ازدواج سابقشون دارن
دیروز ما با خانواده شوهرم دورهم بودیم و پسرمون همش کنار من بود ( پنج سالشه) بعد اصلا همه چی عادی بود تا اینکه صبح همسرم برگشته با لحن خیلی سردی میگه خوشم نمیاد به من و.. ترحم می کنی
من اصلا موندم چرا دوست داشتنای من رو ترحم برداشت کرده. هزارتا فکر کردم، خانوادش چیزی گفتن، به بچه حسودی کرده....
الان نمیدونم برخوردم چجوری باشه
باهاش سرد برخورد کنم بفهمه من داشتم محبت می کردم؟ یا محبت بیشتر که بدونه ترحم نمی کنم؟
چی بهش بگم که قانع شه من واقعا دوسشون دارم؟ ترحم نکردم و نمی کنم