که اگه پسندم کرد که مطمئنم نمیکنه بره پسرشو بیاره
پسرش پرستاره و ۲۶ سالشه
منو یه نفر معرفی کرده بهشون
خیلی مضطربم از اینکه باز پس زده بشم
من نمیخاستم بزارم مامان پسره بیاد مامانم گفت ساعت ۳ بیاد
نمیدونم چرا انقدر عجله داره زود ازدواج کنم نمیخاد قبول کنه یه سری از ادما هیچ وقت ازدواج نمیکنند
مامانم میگه یکم ارایش کنم ولی من حتی یه کرمم نمیخام بزنم میخام با همین قیافه داغون ببینتم و اگر قراره فرار کنه از همون اول فرار کنه
ای کاش پشیمون شه نیاد ساعت سه تروخدا دعا کنید نیاد من دیگه نمیتونم پس زده بشم داغون شدم