وای بچه ها عصبیم کرده نمیدونید چیکار کرده از دیشب تا حالا. 9 ساعت تو راه بودیم سر ندونم کاری و اینکه نمیتونه راحتی خودشو در نظر بگیره تا اینجا. خیلی اعصابم از دستش خرده. ساعت 3 شب رسیدیم عین شبیخون زده ها یه ساعتم نتونستم بخوابم. وای از دست این مرد. چقد بچه س. شد 33 سالش خدایا کی بزرگ میشه دیگه
حالا بگیر بخواب دختر 😅
متولد بهاره؟
خواب کو خوابم نمیبره. ببره هم یه ساعت دیگه باید بیدار شم. بخدا خیلی ناراحتم آدم تو این سن باید خودش تصمیم زندگیشو بگیره زرنگ باشه
چی شده
توام به همه بگو آره به جز شوهرت
اتفاقا شوهرمنم اذره
الآنم ۳۸ سالشه اینا اصلا عوض نمیشن بدتر از شوهر توئه
چی شده
دیشب تو راه یه جای دیگه بودیم زنگ زدن عمت فوت شده بیا. چنان ما رو هول کرد مهلت نداد دو دقه وایمسیم تصمیم بگیریم. از اون ور مامانم زنگ زده بیایید فلان کارو کنید واسم نزدیک سه ساعتم راهمونو دور تر کرد تا برگشتیم شهر خودمون. ساعت 3 شب رسیدیم. میگفت تشییع صبح زوده. حالا تشییع 4 عصره. نه که میخواسته زود بیاییم ها. کلا نمیفهمه این چیزا رو بلد نیست تصمیمی بگیره. موقعیت شناس باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
