بچه ها ما دوبار در حضور خانواده همو دیدیم
من از لحاظ ظاهری معمولی و کمی قرتی هستم
اون ساده و تا حدی مذهبی... خلاصه بعد از جلسه دو مادرش زنگ زد گفت اینا عقایدشون به هم نمیخوره..
ما همو داخل اینستا فالو داشتیم. استوری عکسامو لایک میکرد ولی ریپلای نمیزد. یه بار بهش گفتم شخصیتش کاریزماتیکه و من خوشم اومده ازش. بعدش دو سه باری در فواصل یک هفته چت میکردیم. دیروز بهش گفتم دیگه نمیخوام باهاتون چت کنم. چون حس خوبی بهم نمیده. من قصدم ازدواج بود. از نظرم شما بعد از این همه کیسایی که مورد پسندم نشدن خوب بودید و ...
اونم این جوابو داد که منظورشو نفهمیدم