من برات بگم چیکارا کردم به خودت امیدوار میشی
من هرشب میزفنم محل کارش میکشونذمش بیرون نمیزاشتم بره ساعتها کنارش اشک نمیریختم ،زار میزدم التماس میکردم خودمم باپرم نمیشه دختر
غرورم له که هیچی پودر شده بود
من اصلا اینجوزی نیستم و نبودم یکی میگفت بالا چشت ابروعه تموم میکردم رابطمو