بچها من سرکار میرم شب ۱۲ میام خونه رستورانه کارم ۳ ۴ شبی یه مرد افغانی البته مودب اروم به نظر میرسید پیک یه مغازه بود باموتورش میومد دنبالم ساعت ۱۲شب تا یه جایی بعد من بهش گفتم دردسر درست نکن حالا امشب مامانم زنگ زد شیر بخر منم پریود بودم نوار نداشتم اومد خجالتم کشیدم برم بخرم حالا این باز شب اومد دنبالم منم بهش گفتم برو مغازه کارتمم بهش دادم ولی از کارتم نکشیده بود وسایلو داد و رفت حس خوبی بهش دارم نمیدونم چرا عاشقش شدم انگار فردا براش یه ساندویچ میخرم میدم