2752
2734
عنوان

آرایشگر حسود ‌‌‌‌‌.

| مشاهده متن کامل بحث + 370 بازدید | 24 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

یعنی از عمد خرابت کنه؟ منطقی نیست. چون با این کار اعتبار و هنر خودشو زیر سوال میبره و از مشتریهاش ک ...

ارایشگرها به قدددددددری مشتری دارند که یکی رو از دست بدهند هیچی شون نمیشه!

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
خوب باهاش برخورد کردم گفت چ مودب و مهربون شدی!!!

بگو همیشه همین بودم!

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
گفتم بی ادب بودم؟ خوب گفتم؟؟

نمیگفتی بهتر بود...

ولی مهم نیست...گاهی ادم خطا میکنه در گفتار و برخوردش

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
واکنشت چی بود. 

برامن اتفاق نیفتاده برا مامانم اتفاق افتاده مامانم چشم و ابرو قشنگی داره ابروهاش پهن و قشنگه رفته آرایشگاه آرایشگرم بدون اجازه مامانم ابروهاشو نازک کرده بوده بعدم گفته با اجازتون ابروهاتون و باریک کردم باریک بهتون بیشتر میاد😐

فقط 1 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
خطا ،همین جمله بی ادب بودم منظورته؟

بله... یجور خودتخریبی بود

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687