نه خیلی از نظر بهداشت خوب ان
مادر شوهر من وسواس داره
دیروز که مهمونا رفتن
صبخ سرو صدا بود بیدار شدم به متین گفتم چی شده گفت که مامانم داره اشپز خونه رو میشوره بخواب بخواب گفتم وا مگه میشه
وقتی کابینت هاشون رو میزدن گفته کابینت ها سه وجب بالا تر از سطح زمین باشه که راحت بتونه بشوره😖😂
پسراش براش ماشین ظرف شویی گرفتن که ظرف ها رو با دسا نشوره اول با دست میشوره بعد میزاره تو ماشین میگه اون مگه مثل ادم میشوره😖😂
کسی به هیچ عنوان حق نداره تو اشپز خونه اش بره میگه جای پاتون میمونه رو سرامیک ها یا کسی حق نداره تو مهمونی هاش ظرف بشوره میگه کثیف میشورید بزارید خودم صبح سر وقت با حوصله بشورم انقدر وسواس دارع خاله های همسرم هم همین طورن هی هر شب هر کدوم شون دعوت مون میکنن شام
اکثر شون توی زاهدان مرفح ان چون نباشن نمیتونن اینجا زندگی کنن حتی گاز رو باید اینجا بخرن بعد چشم هم چشمی ام دارن همه باید بهترین چیز رو داشته باشن باهم چشم هم چشمی دارن برای مثال ما متراژ خونه برامون مهم نیست ولی لینجا کسی خونه اش کوچیک باشه میگن لونه مرغ
ادم های مهمون نواز و غریب نوازی ان واقعا خوشحال میشن باهاشون حرف میزنی
دختر های هم سن سال من زیاد باهام گرم نمیگرین اون طبعیه بنظرم
اما مرد ها و زن ها و بقیه واقعا خیلی خوش اخلاق و مهربان ان
من با همسرم دیشب رفتم بازار ی چادر بندری خریدم ی جفت صندل لوازم ارایشو دکوری و چندتا وسیله توی تمام مغازه ها پول ندادم میرفتم تو مغازه همه میگفتن به آقا داماد بعد دوستان همسرم بودن میگفتن اینا مال عروس مونه بزار بدونه که خوب جایی عروس شده
از نظر غذام واقعا عالیه یعنی تو مهمونی هاصد شونو میزارن
من از روز عروسیم کلا خونه غذا درست نکردم تمام افراد فامیل دارن پاگشا میکنن بعد شب اونجا شام میخورم واسه نهارمم غذا جدا گونه درست میکنن میگن ببر
منووشزمنده کردن واقعا
با شوهر که خونه هرکی میرم در رو که باز میکنن زن بزرگ خونه شکلات میریزه سر مون کل میکشه🥲🥺
یکم از نظر زبان چرا سخته برام
احساس غربت میکنیم بلاخره
حالا الانن اولشه گذر زمان نشون میده