خستم کرده...دقیقا احساس میکنه من کلفتم یا یه رباتم..یا فک میکنه این خونه همین جوری تمیزه...از سرکار که میاد شلوارشو راحت میزاره رو زمین پیرهنشو رو صندلی آشغالا جیبشو تو ویترین میزاره...و هزار تا کار دیگه اگه یه وسیله در بیاره محاله برش داره یا در کمد رو ببنده یعنی خیلی تنبله
تو خانوادش مرد سالاری بوده...باباش که وحشتنااااک تر از این بود جوریکه تا حالا نشده یه لیوان آب خودش بخوره...همیشه هم میگه کاش یکی بجا من میرفت توالت
خیلی خسته شدم...خونه بابامکه بودم اصلا کار نمیکردم حالا دقیقا برعکس....
یه کارش که دیگه واقعا اعصابمو خورد کرد دیروز بود...ته پاهاش کثیف بود.هر چی بهش گفتم برو پاهاتو بشور محل نمیزاشت و میگفت رنگ پاهام اینجوره.اگه میتونی بیا یکم خاک بردار از رو پاهام.میگم مگه خاک شن و ماسه اس که از رو پاهات بردارم باید بشوری تا بره...نرفت منم قهر کردم
دیروز آب مون قطع شده بود تقریبا....معذرت میخوام رفته توالت و وخیلی بیشتر معذرت میخوام.گلاب به روتون..سنگ رو راحت کثیف کرده و اومده بیرون....
با اینکه باهاش قهر بودم گفتم نمیتونستی بری از پایین آب بیاری سنگ کثیف نشه...گفت تو نمیتونی به توالت رفتنم هم گیر بدی...
شام درست کردم اما هیچ باهاش حرف نزدم اونم بهم گفت یعنی چی تا یه چی بهت میگم پوزتو کر میکنی و واسه اولین بار بهم گفت برو بابا و سرش تو گوشیش بود
آخر شب شد بچه رو خوابوندم و منم خوابیدم تو اتاق.
شوهرم تو پذیرایی خوابش برده بود منم صداش نکردم.نصفه شب اومد تو اتاق و بغلم کرد اما من خیلی ازش دلخور بودم
صبح هم خواست بره بوسم کرد اما بازم محل ندادم
دلم میخواد زحمت هایی که میکشم به چشش بیاد..لااقل اینجور اذیت نکنه...هنوزم سنگ رو نشستم و یه سری کثیفی بهشه
میخوام بفهمه من هر روز توالت رو میشورم و امروز از لج نشستم که یکم مراعات کنه
بخشید خیلی حرف زدم...بخدا شوهرم خیلی خوبه خیلییی اما خوب یه رفتارای اینجوری هم داره