جفتشون وضعیتشون خوب نیست ولی من خودم شوهر شما رو ترجیح میدم برای من ایمان مهم تر از بقیه چیزاست
همونه پس برعکس من خیلی آروم و مظلوم ک همیشه بابامم مذهبی بود صدام درنیومد حالام شوهرم هم مذهبیه هم اوایل ازدواج خیلی سنگدل بود زجر کشیدم حالا خیلی بهتر شده خودش از اخلاق گذشته ش تعجب میکنه هنوزم نمی‌دونم چیکار کنم ک دل به کار بده روحیه بگیره ک زندگی خوب واسمون فراهم کنه بهم میگه توقعت زیاده رویایی هستی اول زندگی یه زندگی مستقلی میخولستم مجبور شدیم اجاره بنشینیم ۵۰۰ تومن پول اجاره نمیداد مامانش اینا پرش میکردن اونوقت واس خواهرش خونه اجاره کردن ۴ تومن پیش ماهی ۵۰۰ تومن اینقد ضعیف بودم هر ظلمی بهم کرد دلم میخواد قوی تر بشم فک کنم مشاورم کمک نمیکنه
نه چون دقیقا برعکس شوهرمنه و اینکه شنیدم دختره شرط گذاشته رفتم تو فکر ک واقعا عوض میشه کرد یا نه اولشه ولی فک میکنم اگه تو زندگی قاطع باشی و دل رحم نباشی میشه مثل موم بگیری تو دستت منم فک میکردم خاله زنکیه این حرفا ولی اگه مثل موم تو دستت نگیری مامانش اینا میگیرن دستشون و زندگیت به فرمان اونا میشه و میشی مظلوم عالم ک هر ظلمی رو تحمل میکنی
هیچچچ کدوم
اینارو میبینم باز شکر میکنم شوهرم واقعا عاشقمه
دختر داییم سنتی با فامیل ازدواج کرد پسره یکی دیگه رو دوست داشت ولی چون اینو از بچگی میگفتن همینو گرفت ولی عشقی بین شون نبود و پسر داییم همین طور اینکه شوهرت دوست داشته باشه هم نعمته بقیه چیزا به سیاست زن بستگی داره کاش از این تاپیکا باشه ک یکم شوهر داری و حتی خانه داری یاد بگیریم من اصلا حوصله خانه داری ندارم شاید. چون از اول ازدواجم مجبور شدم کار کنم نه از بچه داری چیزی فهمیدم نه از خانه داری کاش یاد بگیرم خانوم خونه بشم شوهرم بره کار کنه چجوری بهش روحیه بدم پر و بال بدم؟
