2733
2734

بزرگترین آرزوی زندگیم مردن این موجوده

نمیدونم بهش چه لقبی بدم که حق مطلب رو ادا کنه.

نمیدونم واقعا چطور میزان حرومزادگیشو و آسیبی که به زندگی و روح و روان و جوونیم زده توصیف کنم.


۳۴ سالم شده و هنوز عین یه زندانیم تو دستش که رفت و آمدم باید تحت کنترلش باشه


بخدا میخوام از عصبانیت شیون کنم الان.


گفتم برم یه ساعت بشینم توی یه امامزاده یه ختمی داشتم انجام بدم


زنگم زده بدترین تحقیرا رو نثارم کرذه و گفته تا ده  و نیم خونه باش.

حالا هم که اومدم زنگ زده به مادرم فحش مادر و پدر میده و بهش توهین میکنه.


از زمانیکه یادمه من و مادرم داشتیم آرزوی مرگ این حرومزاده رو میکردیم ااما روزبروز گنده‌تر و لجنتر میشه.


خدایا ینی میشه بندازیمش زیر خاک؟ میشه جوونیم بیش از این نره؟ میشه بریم خاکش کنیم و یه نفس راحت بکشیم؟

تنها نیستی 

دلم یه نارنگی پوست پوست شده ست هندونه سفیده،دلم چای سرد شده ست،ته دیگ سوخته ست،خورشت ته گرفته ست،دلم خرمالوی نارسه، لیمو شیرین تلخه،دلم ذوق کور شده ست،نمره ۹.۷۵عه دلم کفش سفید مورد علاقه گلی مه که گِلی شده دلم غروب جمعه ست... انگار بالش ندارم،انگار پیتزام سس نداره،انگار سیب زمینی سرخ کردم نمک نداره،انگار نور خورشید اتاقمو نمیگیره،انگار نوار کاستم رو دستگاه نمیخونه،انگار بهار نارنجام بو نمیدن انگار هدفون ام روشن میشه ولی صدایی ازش در نمیاد انگار نقاشیم رنگ نداره....


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز