اوایل ک عاشق و فارغ شدم زیاد جدی نگرفتم بعدشم ک هر ماه دوبار مریض میشدم و درسای مدرسه هم سنگین بود شد فروردین و مهمون و عید و......
اوخر فروردین گفتم دیگ وقتشه شروع کردم یه هفته تا کنکور اردیبهشت خوندم وقتی خراب کردم انکار آب سرد ریختن روم ... و دیگ تا چن روز پیش نخوندم
چن روز پیش اومدم شروع کنم بازم استارت بزنم خاستگار اومد برامو درگیری با خانواده و ....
کلا فکرم درگیر شد به جز دست دردی ک داغونم کرده
الانم ک دیر شد و تموم شد دیگ با حال بعد نمیدونم چیکار کنم 😪