نمی دونم چرا ولی کل خانواده از من متنفرن من قبل صبح زود پامیشدم کنارشون صبحانه میخوردم به خودم می‌رسیدم و.. ولی وقتی خواهرم ازدواج کردم رفتار هاشون بامن بد شدجوری که من الان تاساعت ۴ بعد ازظهر میخوابم که فقط پیش شون نباشم حتی دیگه خودمم فراموش کردم مدادم سرم داد میزنن خجالت میکشم بگم ولی حتی برای من لباس هم نمیخرن من لباس زیر ندارم ووقتی میخوام برم مهمونی از خودم خجالت میکشم راستش رسما منو از جمعشون بیرون کردن
چند سالته برو سر کار؟؟
خب چرا باهاشون صحبت نمیکنی؟همه اینایی که اینجا نوشتی رو بهشون بگو و بگو که چرا رفتارشون یهویی تغییر کرده
دلیلشو ازشون بپرس
فک کنم مامان باباها تازگیا دیوونه شدن،یعنی دیروز از دست مامانم دوساعت زیر بارون قدم زدم بعدم رفتم زیر دوش آب یخ ک سکته نکنم.دست چپم از عصبانیت فلج شده.
نمیدونم اینایی ک مامان باباهای مهربون دارن از کجا پیداشون کردن ولی خوشبحالشون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
