بعضی ها میگند میریم خونه رو می سابیم تا اعصاب مون آروم بشه
یا اون روز همین جا یه دختره دبیرستانی که اعصابش حالا نمی دونم بخاطر چی خورد شده بود گفت نشستم سه ساعت درس خوندم تا حواسم پرت بشه و حالا من تو اعصاب خوردی شدید با هیچ کار نکردن یا کار بی خود کردن آتیش می ریزم تو هیزم بی حوصلگی و اعصاب خوردی م تا بعد ساعتها که یه خرده ازون التهاب کم شده ببینم حالا بیشتر از اون اعصاب خوردی قبل ،این تعلل و هیچ کار نکردن الان داره من رو می خوره و میره تو اعصابم