جاریم هشت روز پیش مادرش ک پیر و مریض بود(وقتی مریض بود منو شوهرم ب اصرار من رفتیم بش سر زدیم خونشون از خونه ما چهار ساعت راه بود) فوت شد
منو شوهرم مشهد بودیم رفته بودیم خونه فامیلای من (خواهر و برادر زاده و عموم اونجان) بعد سفر مونو (ب اصرار من وگرنه شوهرم میگفت هر وقت برگشتیم میریم دیدنشون)) نصف نیمه ول کردیم و برگشتیم ک ب مراسم ختم برسیم
و ی روز کامل اونجا من کار و کمک کردم و مهمون بدرقه کردم و...
جاریم و خواهرشم (ک شهر ماست) دیروز بم زنگ زدن و تشکر و قدردانی کردن ک ب مادرشون سر زدم و تو ختمش کمک کردم و گفتن عذادار نباش و موهاتو رنگ کن و...
حالا ب سرم زده منم چهلم برای جاریم و همین خواهرش ک بم زنگ زد و تو شهر ماست (خواهر دیگه م داره ولی شهر ما نیست) لباس ببرم و بگم از عزا دربیاین و...
خواهرمم میگه نکن افراط و زیاده روی میشه
نظر شما چیه
اینم بگم رابطه م با جاریم معمولیه زیاد صمیمی نیستیم ولی تا حالا هیچ بحث و دعوای نداشتیم فقط چند بار اون از روی حسودی بمن تکه انداخته ک با آرایش خودمو خشکل میکنم و یک بارم غیر مستقیم گفت زیاد نیاین،، ،،، اون طبقه پایین خونه پدرشوهرم زندگی میکنه ولی خورد و خوراک شون باهمه و مام حداقل ماهی یک بار میریم خونه پدرشوهرم و جاریم اکثرا با احترام رفتار میکنه