دل من چون دل تو صحنهٔ دلقکها نیست
دیدهام مسخرهٔ خندهٔ چشمکها نیست
دل من مأمن صد شور و بسی فریاد است
ضربانش، جرس قافلهٔ زنده دلان
طپش طبل ستم کوب، ستم کوفتگان
” تِک تِک” ساعت، پایان شب بیداد است
دل من، ای زن بدبخت هوس پرور، پست
شعلهٔ آتش “شیرین” شکن “فرهاد” است
حیف از این قلب، از این قبر طرب پرور درد
که به فرمان تو، تسلیم تو جانی کردم
حیف از آن که با سوز شراری، جانسوز
پایمال هوس هرزه و آنی کردم