وای بچها چقدر محل عجیبی بود کارخونه لبنیاته اسمشو نمیبرم
خیلی بزرگ بود در حدی ک واقعا داشتم گم میشدم نگهبانی کمکم کرد بعدشم یک عالمه دستگاه و دیگ و مخزن جالب تر از اون پرسنلش شاید بیشتر از ۵۰ درصدش خانوم بودن
بعد خب خیلی کار سختیه دیگه
بعد بابام مدیر تولیده نمیدونم دفتره خودش بود نمیدونم دفتر مهندسا بود منو برد اونجا یک پنجره بزرگ شیشه ایی بود کارخونه زیر پات ادم احساس قدرت میکرد
برام با پنیر پیتزا ها پیتزا درست کردن دادن خوردم
برام شربت و کیک اوردن خلاصه کلی ام تحویلم گرفتن
ولی فهمیدم واقعا میگن مهندسی و اینا برای مرداست واقعا به روحیات اقایون نزدیک تره
سر و صدا الودگی همه دستگاه از این دیگ های بزرگ بود همه رفته بودن بالا نمیدونم چی نگاه میکردن
ولی چقدر پرسنل خوش اخلاقی داشت چه اقایونش چه خانوماش واقعا قشر مودبی بودن