یه چیزی بگم دورهمی
من یکسالی هست ازدواج کردم وحلقه هم مینداختم ولی خب نمیدونم چرا انگار مشخص نبود خلاصه صورت دخترونه ،ابروهای دخترونه مشکی موهامم مشکی ولباس های دانشجویی میپوشیدم میرفتم دانشگاه همیشه خودم می رفتم وبر می گشتم درمورد ازدواجمم چیزی نگفتم جز هم کلاسیام خلاصه بعد از عید گفتم یه رنگی بزنم تغییر کنم رنگ هم قهو ای روشن بود ابروهامم یه رنگی زدم بعد رفتم دانشگاه دیدم یه اقا پسری از رشته شیمی امد گفت خانم فلانی یه سوالی داشتم گفتم بفرمایید گفت شما ازدواج کردید گفتم چطور میگ ،گفتم اخه نمیدونم چطور یگم میخواستم اگر مشکلی نیست با خانوادع خدمت برسیم گفتم که یکسال متاهلم 😐 واونم با یه عذرخواهی رفت و تا چند روز از رشته های مختلف و...میشنیدم که میگفتن فلان خانوم یا فلان اقا درمورد شمت صحبت میکنن که ازدواج کردی و...
گفتم کاش زودتر این حرکتو میزدم خیلیا از اشتباه در می امدن 😐 معلوم نیست چقد شکست عشقی خوردن
تعریف نیستا اتفاقا قیافه معمولی دارم ولی بخاطر نوع رفتار صحبت اساتید وحتی کادر دانشگاه سرم تو کار خودمه اسه میرم اسه میام و به همه احترام میزارم به قولی سنگین ورنگین اما هستن کسایی که ازم متنفرن از پیاما واسکرین شاتایی که به دستم میرسه