دوران ۵ سالگیم بود یه شب تو حیاط خونه پدربزرگم داشتم میرفتم دسشویی ته حیاط...و دورم بود از خونه..تنهام بودم..یهو رفتم آسمون...یه نیرویی به سرعت منو برد آسمون...داشتم بالای پشت بوم نگاه میکردم...و پاهامم میدیدم که معلق هست....یهو به همون سرعت گذاشتم زمین...و من به سرعت فرار کردم...صبر نکردم ببینم چی بود...اما هر چی این سالها تحقیق کردم بیشتر مطمئن شدم اجنه بودن
چون میگن بچه میبرن...سرعتین...تو تاریکی ظاهر میشن...
و تمام اینها در مورد من صدق میکرد
از اون پایه من کاملا به جهان ماورا معتقدم...خرافات نیست...