یکی از دایی هام خیلیییییییی پولداره برای بچه هاش همه چیز داده خونه ماشین
میلیارد ها تومن تو حسابشه فقط منتظر سرمایه گذاری تو فلان ملک و ساختمان
پسرش هم سن من هست و کنکوریه
شده ملعبه دست پدرش
استعدادش تو یه چیز دیگه بود ولی به خاطر پول باباش رفته تجربی و الان چند ساله پشت کنکوره
باباش می گه امسال قبول نشی اموالم ازت می گیرم و وقف دولت می کنم
مطمئنم فردا برای ازدواجش بدتر می کنه
جرعت نداره بره دنبال زندگیش
ولی من از چسه توجهی که خانوادم بهم داشتن گذشتم
تا به چیزی که می خوام برسم خیلی روزای سختی گذروندم
درسته الان نقطه صفر ماجرام ولی زندگی همیشه همین جوری نیست
لنگ یه مقدر پولم برای اجاره دفتر