بایکی رفتیم بیرون من غذابرده بودم،سرغذاهم یه استخون برداشت من یه رون گذاشتم براش گفتم این چیه کمه، شبش پیام داد که من 5بار بالا اوردم وحالم خوب نیس نکنه دلسترت تاریخ نداشته، گفتم همه چیزم خوب بوده علاوه براون خودم سالمم، خلاصه گفت از پا دراومده ودکترام نتونستن تشخيص بدن چشه(خبردارم سرکارمیرفته البته) ، بعدیه هفته قهرکرده وحالا میگه هنوزحالش خوب نیس و شبام حس خفگی وحالت تهوع داره وبزور سینه خیز تایخچال میره اب برمیداره وجدی میگه تومنو مسموم کردی وچیز خورم کردی معلوم نیس چی بهم خوروندی وخیلی هم جدیه!!!!