ولی وقتی ازدواج کرد من گریه کردم باورم نمیشد گریه کردم
حتی ب خودم سیلی زدم ب خودم فحش دادم
حتی جوری شده ک قلبم از جاش درمیاد اونو کنار خانمش میبینم جوری ک دیگ دوس ندارم اینجا زتدگی کنم میخام از این محل برم ک نبینمش
این اقا هم چند وقت پیش داشت میومد با موتور منو ک دید یکم وایستاد سرعتشو کم کرد بعد رفت
حس میکنم ایشونم ب من توجه داره