خانومه دخترش دخترای هم کلاسشو میبرده سر راه میرسونده خونه هاشون
رفته باپول پس انداز مادرش ی عالمه اردک خریده
پسر دخترای همسایه رو جمع میکرده تو خونه
بعد ب اسی دخترش تهمت زده ک با ی پسر ۱۶ ساله دوستی و اسیو ول کردن و رفتن پیش پدرشون
اونجا بعد یسال پسرش پشیمون شده ک چرا از پیش مادرش رفته
چون باباش تو لایو پسر اسیو کتک میزده
معتاد بوده باباهه پسرش افت تحصیلی میکنه چون ابجیش ک دختر اسی باشع میزدتش
در نهایت میگف دعا کمند مشکلات دختر پسرم حل شه بدون اینک ب خودش زحمت بده تربیت بچهاشو برعهده بگیره انگار دعا ب تنهایی همه چیو اوکی میکنه😐