من کلا اعتقادی به شهدا که حاجت و...میدن نداشتم
دیشب به دلم افتاد که برای شهید هادی سوره واقعه بخونم
خوندمو بهش گفتم از فلان کاری که قبلا کردم پشیمونم و حاجتمو دادی دیگه اونکارو نمیکنم
دیشب خواب دیدم داخل حمام هستم دارم خودمو میشورم بعد هی خواهرم میگفت وای چقدر بدنت بو میده من هی بیشتر خودمو میشستم
دیدم برادرمم اومد جلو در حمام اونم گفت وای چه بویی میاد من با خودم میگفتم منکه دارم خودمو میشورم چرا اینطوری میگن