همه چی برام میخره و خرج میکنه و مثلا خیلی خیلی دوسم داره ولی موقع عصبانیت هیچ کنترلی نداره با صدای بلند داد میزنه حالمو بهم میزنه
امشب ساعت ۲ شب قراره راه بیوفتیم بریم تهران واسه عروسی ۷ ۸ ساعت راشه شوهرم رفت سر کار واومد پدرمادرش رفته بودن عروسی از ساعت ۸ تا ۱۲ شب تنها بود گفتم منم بیار وسایلامو مرتب کنم اونجا گفت ۱۱و نیم شب زنگ بزن بیام دنبالت زنگ زدم برنداشت خواب مونده بود بعد کلی زنگ زدیم همو عصبی کردیم هر چی از دهنمون دراومد بهم گفتیم الان اصلا محلش نمیزارم چون خیلی بداخلاقی میکنه موقع عصبانیت حرمت منو نگه نمیداره درضمن حس میکنم خیلی خشکه یبار ساعت ۲ شب منو اورد خونمون اصلا تعارف نکرد که بمون همیشه هم پدر مادر شوهرم شاهد این اتفاقان کلافه شدم