2733
2734
عنوان

اعترافات دخترانه

97 بازدید | 3 پست

#اعتراف


یه بار هم دسته جمعی با همین خاله ها رفتیم شهرستان ,با دختر خاله هام رفته بودم بیرون

موقع برگشت دیدم یه نفر با سمند افتاده بود دنبالشون

منم یه میله کلفت برداشتم زدم شیشه عقب رو کامل خووووورد کردم طرف هم در رفت

ما چقد احساس غرور کردیم کلی بهم حال داد . هیچی خلاصه با دختر خاله برگشتیم خونه مادر بزرگ دیدم اه همون ماشینه جلو در خونه پارک شده زدم چرخها رو پنچر کردم اینه بقل هم شکستم

رفتیم تو خونه دیدم یاخدااااااا همون یارو نشسته خونه مادر بزرگم داره میخنده بهم (فهمیدم آشناست …..)

بعد فهمیدم دایی مادرمه

جاتون خالی کلی ضااااایع شدم تازه این خوبش بود خبر نداشتن چه بلایی سر ماشینش اوردم

خلاصه رفته بود ماشینو دیده بود در آستانه جنگ خانوادگی بودیم بهش خسارتشو دادم دست از سرم برداشت

خلاصه حسابی ضایع شدم + ابروم رفت + کلی پول ازم گرفت 🤣🤣🤣

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

بچه بودم با پسر عموم دعوام شد همش میومد موهامو میکشید فرار میکرد توی همون دعوا یک عالمه به زنش فوش دادم گفتم زن کجو کوله نصیبت بشه بعدا خودم زنش شدم 🤕🤕😂😂

مهم نیست پشت سرمون چی میگن مهم اینه که تو رومون جرعت ندارن حرف بزنن😏
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز