یه خونه شیک تو بالاشهر میخریدم برا مامان بابام
یه مقداریشو میزاشتم برا جهیزیه چند سال بعد خواهرم
یه ماشینم میخریدم برا بابام
یه سفر زیارتی و یه سفر خارج از کشورم میبردمشون
داداش بزرگمم میگشتم یه دکتر خوب پیدا میکردم برای درمانش
و یه مقداری هم کمک میکردم به فقرا