ی روز صبح بود بعد بابام از بیرون آمد بعد گفت بیمه واسه بازنشستگیم پول میخواد ماشینو می‌بریم اسقاطی می‌فروشیم گفتم نه نه تورو امام حسین نه ولی قبول نکرد اون روز رو هیچوقت فراموش نمیکنم ۲ سال از اون ماجرا میگذره چقدر زود گذشت دیگه همه مهمونی ها رو با اسنپ میریم و می‌آییم همه فامیل دارن ما مثل گدا گشنه ها ماشین نداریم...
انشاالله دوباره میخرید
ای آقا خدا بزرگه غصه نخور زندگی همه ازین بالاپایینا داره خداروشکر خرج دوا درمون نکردی ماشین جاش پر میشه ماهم طلا دادیم تا حالا ماشین دادیم اش پر میشه دیر و زود داره ولی لاعلاج نیست
امشب باحرف بچم برای ماشینمون اشک ریختم اشکال نداره این روزا میگذره .فقط به روی بابات نیار
اسی میدونم حس بدیه ولی مگه فقط شما هستید ک ماشین ندارید؟
ایشالا شماهم میخرید برات مهم نباشه دیدم‌کسیو‌ک مجبوری یکسال با اسنپ رفت اینور اونور با اینکه وعضش خوب بود الان فونیکس‌داره ..... پس هستن‌کسایی ک‌وعضشون خوبه و با اسنپ میرن بیرون حالا به هر دلیلی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
