بدون قضاوت بخونین بعد اینکه رفیقم تو رستوران سوپرایزم کرد و سه تومنشو ازم قرض گرفتو برو خودشم نیاورد تصمیم گرفتم بیرون دعوتش کنم و یجوری بروش بیارم خلاصه دعوتش کردم بیرون یه تومن خرجم رفت بماند باز میخواست منو بتیغونه منم سعی کردم کم نیارم گفتم دنگی
خلاصه شروع کردم چس ناله پول ندارم پولامو همه قرض دادم و....
هیچییی نگفت
ولی کلییی خرج خودش کرد
شما راست گفتین این بشر از اولشم میخواسته به اسم خودش خود شیرینی کنه اما منو بدبخت کنه
خلاصه واگذارش میکنم به خدا و هرگز منم براش تولد نمیگیرم