نه اینکه خواهرزادش کوچیک باشه 24سالشه..تازه من اصلا ندیدمش چون مادراشون از یه مادر نیستن یه جورایی ناتنی.رفت آمد نداریم ونداشتیم ..مادرشوهرم قبل فوتش اصلا نمیذاشت هووش و بچهاش بیان خونش اماپسرش..تازگیا سه چهارساله پاش و باز کرده خونشون و میمیره برا اینا... دم به دقه قربون صدقه میره تو پیامها و اونم متقابل جواب میده .برا همدیگه میمیرن.تازه با هزار تا قسم که اجازه بده برات پول بزنم😤 پیاماشونو میبینم انگار دوتا عاشق ومعشوق پیام دادم انگار نه انگار که دایی خواهرزادن....خانما نگید حسود نگید تا جای من نباشید نمیفهمید چی میگم.خود نامردش تا حالا تو این ده سال با وجود دوتا بچه یادم نمیاد بهم پیام بده که شماره کارتتو بده پول بزنم .یادم نمیاد اینجوری قربون صدقه من بره .همیشه بدترین حرفارو ازش شنیدم اگه دوروز خوب بوده ده روزش گند بوده....بهش گفتم آخه لعنتی اگه به اونم همچین ظلم هایی میکردی جوری جوابتو میداد که نمیتونستی نفس بکشی.من بودم با سردی گرمی زندگی مسخرت ساختم با بی پولی با بدبختی .دوتا بچه برات اوردم مسولیت دوتارو بعهده گرفتم الان که نیازی نداری بهم راحت کردی خودتو که راحت بری دل بدی قلوه بگیری با این و اون؟
کاش میگم خواهرزاده خوبی بود اینا خیلی بهم بدی کردن جوری که ملا دوسال کشوندن طرف خودشون و اصلا نمیومد اینورا
لعنت بهشون