من همیشه مطیع همسرم بودم، اونم پر رو شده و از اولش هم پر توقع بود. من یه دختر مطیع و منفعل بودم و با یه مرد پرتوقع ازدواج کردم.
بعد از ۷ سال بالا و پایین و درد کشیدن، ماه پیش یهو از صمیم قلب تصمیم گرفتم دیگه باج عاطفی ندم. حالا زیر یه سقفیم ولی کاملا قهر هستیم و جدا میخوابیم.
تو این هفت سال اون همیشه قهر میکرد و من میرفتم برای آشتی منت کشی.
از ماه پیش دیگه نرفتم منت کشی. دیگه برام مهم نیست آشتی کنه یا نه. دیگه ازش نمیترسم و دیگه از تنهایی نمیترسم.
تا حالا شده تنهای تنها باشین ولی احساس خوبی داشته باشین؟ احساس بی نیازی و آرامش...