با مامان و بابام با کلی سختی رفتیم ی شهر دیگه که من مسابقه بدم، خیلی ذوق داشتن منم امیدوار
حالا پخش زنده از اعلام نتایج و اختتامیه بود که من اصلا مقام نیاوردم...
مامانم موقع اعلام نتایج خیلی ذوق داشت همش قیافه و لحنش تو ذهنمه، گریم گرفت نه برای خودم برای اون...
جلوشون شرمنده شدم