سلام وقت بخیر دوستان من الان هجده سالمه وساکن روستاهستم وقتی چهارده ساله بودم اولین خواستگارمو داشتم مادرپدرم انقدر نادون بودن که میخواستن منو بااون سن کم شوهر بدن اونم به کی ؟ به یه چوپان فک میکردن اگه ازدواج نکنم رودستشون میمونم درصورتی که من هنوز عروسک بازی میکردمو از اون طرف شاگرد اول مدرسه بودم نمونه درس میخوندم نمیدونم چطور دلشون اومده بود ولی ...ادامشو مینویسم