2752
2734
عنوان

شده بخاطر اینکه بچتون نوه اوله از طرف خانواده شوهر اذیت شید

| مشاهده متن کامل بحث + 287 بازدید | 30 پست
همش حرفه . پسر من نوه اول بود  اولا یکم ذوق و شوق داشتم بعد کم کم خوابید و با اومدن نوه‌های دیگ ...

مآل من خواهر شوهرام فعلا ازدواج نکردن حالا حالا ها داستان دارم 

متاسفانه اخلاقیات من فرق داره باهاشون کلا وگرنه ک همه دنبال چنین خانواده شوهری ان

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

2731
ن باید بگی. بچه هرجا مادرش باشه باید باشه ..اگه من اومدم چشم بچم هم‌میارم

اخه خیلی از جمع هایی دارن ک با اخلاقیات من اوکی نیس !

و توقع دارن برم 


من همینطور بودم و زندگیم تا پای طلاق رفت مادر شوهرم پسرم رو بهم نمیداد و خودش نگه می‌داشت ولی مجبور ...

وا چ بد 

من فک نکنم در این حد جرئت کنن 

ولی مادر شوهرم ازین اخلاقا داره ک باید خیلی تو جشن و مهمونی باشه و...

چقد حسای من مثه توعه منم بخاطر این چیزا نمیزارم بچه بیاد همش میگم بچه رو صدا میزنن میره پیششون یا جایی بریم بگن بیار پیش ما. خودشم همسرم تک پسره بیشتر اینچیزا انتظار دارن اه

زندگی همچون بادکنکی است در دستان کودکیکه همیشه ترس از ترکیدن آن لذت داشتنش را از بین میبرد
اخه خیلی از جمع هایی دارن ک با اخلاقیات من اوکی نیس ! و توقع دارن برم 

خب ببخشید تو هم مشکل داری مگه میشه عروس کلا خودشو بکشه کنار و دور کنه از خانواده شوهر ..پس خونه ی پدر خودت هم‌نباید بری باهاشون هم جایی نری

از همون اول باید طوری برخورد کنی ک رو تصمیم خودت وایسی تا بهمن در مورد اون بچه تصمیم گیرنده تویی

اولین دفعه ای ک حرفشون رو گوش کردی تا اخر هم مجبور میشی بگی چشم. درضمن هیچ وقت بچتو تنها جایی نفرست خودت هم حتما برو. بنظرم فاصلتو باهاشون بیشتر کنی ب نفعته و اینکه برا جشن دندونی و سیسمونی و اینا هم خونه خودت باش برنامه ریزی کن ب شوهرت بگو بهشون بگه مثلا جشن سیسمونی فلان روز و فلان ساعته 

خدایا هیچ کسی رو با عزیزانش امتحان نکن
بخدا همینجوری استرس زایمان ب کنار از الان مهمون دعوت کردن خونم واسه بعد زایمانم !

از همین الان جلوشون رو بگیرید وگرنه بچه‌تون رو به یه بچه ناهنجار تبدیل میکنن ک بود و نبود شما واسش مهم نخواهد بود. تا زمانی که نوه های دیگه به دنیا نیومدن سوگلی میمونه تقریبا، ولی  بعدش میندازنش تو سایه و شما میمونی و بچه که اصلا حرف شنوی و وابستگی به شما نداره.

ازونجایی که درمورد هر موضوعی نظر نمیدم ؛ پس اگه نظرمو یه جا گفتم که مخالفش بودی لطفا ریپلای نکن نمیخوام متقاعدم کنی،چون نظرم طبق تجربه خودمه😊••••••• امروز دوم شهریور۱۴۰۲با خودم عهد میبیندم که بجز راهنمایی و مشاوره در حد درک و فهم خودم از موضوع بحث؛ در هیچ تاپیکی پست نگذارم و البته بجز موارد فان ؛؛ و هیچ‌وقت در تاپیک های تعریف از خانواده اعم از پدر،مادر،خواهر،برادر،همسر و فرزند شرکت نکنم ،چون هروقت شرکت کردم بعدش کلی انرژی منفی روانه زندگی خودم و اون افراد شد!!! •••••••••روابط دوستانه یا عاشقانه تو باید عامل کاهش استرست باشن نه بیشتر شدنش،باید منبعی برای آروم شدن تو، پیشرفت خوشحالی و آسون تر شدن مسیر زندگیت باشن، اونا باید باشن تا از زندگیت لذت بیشتری ببری و حالت خوب باشه کنارشون نه برعکسش،زندگی خودش به اندازه کافی سخت هست•••••••••
زیااااد کم کم بزرگ میشه اذیت میکنه خودشون پیگیر نمیشن نذار زیاد بهشون عادت کنه مثلا کارای بچه رو خود ...

ابجی چیز هایی ک بالا گفتم بنظرت خیلی حساسم !؟چون من اصلا اجتماعی و ..اینا نیستم ولی اونا همش دنبال جشن و مهمونی آن 

من سریع خسته میشم ولی اونا ن 

خب ببخشید تو هم مشکل داری مگه میشه عروس کلا خودشو بکشه کنار و دور کنه از خانواده شوهر ..پس خونه ی پد ...

ن اینجوری هم نیستم 

من خیلی با خانواده‌شوهرم رفت آمد دارم و تنها مشکلم اینه ک میگم مادر شوهر بزار من زایمان ک کردم حداقل یکم بگذره بعد مهمون دعوت کن یا جشن بگیر ولی درکم نمیکنه 

میگ زشته اینجوری

ن اینجوری هم نیستم  من خیلی با خانواده‌شوهرم رفت آمد دارم و تنها مشکلم اینه ک میگم مادر شوهر ب ...

وای عزیزم ببخشید زود قضاوت کردم  مثل خانواده شوهر من هستن خیلی بااحترام آن خیلی هم پابند ب رسوم ..همیشه دور هم جمع میشن  و برای نوه خیلی ذوق دارن اینا ویژگی های خیلی خوبیه ک دارن ولی من هم تا حدی میتونم پایه باشم اکثرا میرم پیش شون ولی اصلا نمیزارم اینجوری برا بچم تصمیم بگیرن  یا با خودشون جایی ببرن اگه بخان ببرن من هم میرم و میگم نمیتونم بدون بچه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687