یه پسره بود یسالو نیم پیش باهاش درارتباط بودم یدوماه باهم بودیم ول کرد رفت بعد یماه برگشت باز یماه باهم بودیم باز ول کرد رفت بعد یسال اومد مثلا تبریک دانشگاه
کات
یسال با بدبختی فراموشش کردم اومد گند زد بعد میدونه ک چقددد دوسش دارم
امشب خودمو به زمینو زمان زدم بخاطرش تهش گفت مسولیت پذیر نیستم تکلیفم با خودم مشخص نیس یبار میگفت بعنوان رفیق باهم باشیم‌یبار میگفت رل ولی بدون اینده
چرا من باید اجازه بدم یه ادم انقد منو تحقیر کنه روانمو بهم‌بریزه عین خیالشم نباشه چرا من باید اجازه بدم یکی اینجور بشه عذاب جونم ک با دل تکه تکه شده بخابم با دل تکه تکه شوه چشامو باز کنمو ارزوی مرگ کنم
اسی یه سوال بپرسم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
