من اهل خیانت نیستم .. ولی این نیاز محبتم باید چیکار کنم . یعنی اینهمه سرکوبش کردم دیگه واقعا سخت شده برام . قبلا گریه میگردم الان که ۳۰ سالمه بعد ده سال اشکام خشک شده ... دلم میخاد یه اکیپ دوست دختر داشته باشم و بگم گور بابا هر چی مرده
هیچوقت باهام درد و دل اونجوری نکرده که از احساست و درداش بگه . سعی کرده محافظه کار باشه تو حرفا و رفتاراش البته باهمه حتی من .این باعث میشه سخت به من بگذره .
ولی کلا اجتماعیه و بی احساس . بیشتر لوسه ... من ازش تعریف میکنم و ناز میکشم
دلبستگی اجتنابی چی هست ؟ میشه بیشتر توضیح بدی عزیزم
ببین کسایی که دلبستگی اجتنابی دارن از بچگی یاد گرفتن مستقل باشن
اغلب آسیب از مادر دیدن
یا تو خانواده های مشکل دار بودن
یا یه شکست عاطفی سنگین داشتن باورشون خراب شده
اینا صمیمیت گریزن
با صمیمیت مسئله دارن
با احساساتشون نمیخوان رو به رو شن
سخت اعتماد میکنن
بروز احساسات کلامی ندارن
درد و دل نمیکنن
ظاهر آروم و خونسرد اما درون پر تلاطمی دارن
اینا صمیمی نمیشن گارداشونو‌فقط میارم پایین
نزدیکتر میشن
ببین حس امن بودن خیلی مهمه
برچسب نزن
مقایسه نکن
قضاوت نکن
بهش احترام بزار
به هیچ عنوان نقص احساسی شو به روش نیار
برا هر قدمی که برا توجه بهت برمیداره تشویقش کن
بهش فضا بده تحت فشار نباشه
از وابستگی فرارین
خواسته هاتو با منطق بگو
بعدشم بدون انتظار عکس العمل گاهی احساستو بگو
بگو مثلا خیلی خوسحال میشم وقتی میای از راه بوسم کنی
مرسی عزیزم واقعا داری درست میگی دقیقا همچین ادمیه ... وگرنه مهربونی و اینا داره .. میشه دوستم باشه گاهی ازت کمک بگیرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
