خب!!
خب
?
منم یه مبلغ نسبتا خوبی واریز کردم پیام دادم به مادرش و تبریک گفتم و نوشتم این هدیه تولد حسن
خوند ولی هیچ جوابی نداد!چند روز بعد گفتم نکنه نرسیده براشون نوشتم پولی که زدم رسیده؟ نوشت بله
دوستان شما جای من بودید چه حالی میشیدید؟
خلاصه خیلی دمغ شدم اینم گذشت و
نمی‌دونستم حوصله تایپ کردن نداره؟
خیلی گرفتاره؟
پولها بنظرش کم میاد یا چی؟؟
بچه ها یه چیزی بگید حس میکنم دارم برا خودم تعریف میکنم
سریعتر بگو گلی
میخونیم ، بگو عزیزم
ادامه داره؟ یا تعریفت تموم شد
استارتر میشه بگی منظورت از امضات چیه؟
چند هفته گذشت ولی پول واریز نکردم اما ته دلم عجیب عذاب وجدان داشتم همش به پسر خودم نگاه میکردم و میگفتم خدایا نکنه اون بچه بدون وسایل مجبور بشه مدرسه بره و...
اینم بگم تو این مدت هربار بازار میرفتم و دفتر و مداد و.... با قیمت خوب جایی میدیم چندتایی میگرفتم با این نیت که بهش بدم یه تعدادی هم خودم از قبل داشتم
رفتم و یه سری وسایل دیگه مثل جامدادی و مداد رنگی ومداد تراش خط کش پرگار و. و و و و ...همه رو با وسواس انتخاب کردم و خریدم
کلی وسیله شده بودن گفتم به جای پول اینارو بهش میدم
همه رو گذاشتم توی به پلاستیک بزرگ ولی گفتم نه بذار تک تک اینارو کادو کنم بچه ببینه ذوق کنه
ما هم یبار گفتیم ی کمکی ب یه نفر بدیم از فرداش هر یه ساعت یبار در خونمون و میزد ک کمک دیگه ندارین من معطلم
من یه پیشنهادی دارم برو زندگیشون از نزدیک ببین
همه اونایی که تحت کمیته هستن
نیازمند نیستن👉👉👉
من یکسری رو از نزدیک دیدم طرف ماشین زیرپاش داره
اما ادمی هم هست تحت کمیته نیست ولی ماشین نداره و وضع زندگیش هم عیالوار
