مامانم عمل کرده و من پیش اونم چند روزه فقط شبا میرم پیشش
امروز قرار بود به یه شهر دیگه برا یه کاری من بعد از ظهر بهش زنگ زدم گوشیرو برداشت و زود قطع کرد بعد حدودا یه ساعت دوباره بهم زنگ زد سرم داد زد و فش داد که بهت میگم عکستو رو صفحه گوشیم نزار دوستام دیدنو ... بعدش گفت تو زنگ زده بودی ؟ و کسی گوشیرو برداشت ؟ منم گفتم آره قطع کرد گفت این زنه تو ماشین جلو نشسته بود من و دوستام پیاده شده بودیم که بستنی بخریم وقتی برگشتم هر هر میخندید میگفت بهت زنگ زدند کنارش یه قلب بود و من جواب دادم
منم به همسرم گفتم عوض اینکه سر من داد بزنی با اون خانم بر خورد میکردی که چرا گوشیتو برداشته
بعدشم یه چرت و پرتی به ذهنم رسید گفتم چرا زنه جلو نشسته بود و ....
خیلی اعصابم خرده