2752
2734

من بابا بزرگم تعریف می‌کنه که عموش با خان روستا دعوا می‌کنه ولی زورش نمی‌رسه بعد چون دعوا جلوی باغ عموش بوده سنگ و چوب بهم پرت میکردن اینم میره با سنگ میزنه تو سر نوزادش تا بگه خان زده 😐

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

😕😕..ماماان بزرگم تعریف میکرد وقتی بچه بوده بامامانش میرفتن درو گندم ک کنار قبرستون بوده وقت غروب ک برمیگشتن ی خانومه صداش میکنه ک بیا بابچم بازی کن میگه مامانم گفت فقط بدو نگاش نکن جنه

پدر بزرگ مادری من تقریبا خان بوده مامان بزرگم تعریف میکرد یه مرده یه مدت زنش رو می‌آورده التماس میکرده بیا تو عقدش کن زن منم باشه دیگه اخری پدربزرگم اینا کتلتش کردن تا دست برداشتن زن و شوهر 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   aaarammm  |  11 ساعت پیش
توسط   اکبر_۲۰۰۰  |  10 ساعت پیش
توسط   نگاارم  |  10 ساعت پیش