توی مرحله اشنایی هستیم باهمدیگع میریم بیرون
خانوادها در جریانن
دیروز رفتم بهش زهرا پیش بابام این بنده خداهم با من اومد تو ماشین نشست
بعد از اون طرف دختر عموم اینا رسیدن و شرو کردن تیکع انداختن کیه کیه با کی اومدی دوس پسرته؟
بعد رفتن از شیشع تو ماشین نگا کردن پسرع میگفت داشتن منو با نگاشون میخوردن اون لحظه من نفهمیدم چی بهشون بگم گفتم هم دانشگاهیمع
حالا توروخدااااااا شما راهنمایم کنین چی بهشون بگم فکر بد راجبم نکنن چون واقعا خواستگارمع
و چند روز دیگم عقذ میکنیم
تازه همین پسره برای دختر خاله دختر عموم اینا رفته پسند نکرده دخترو و اومده از من خوشش اومده
توروخداااا کمکم کنین چی بع دختر عموم اینا بگم