دعوا کردم به یه مرد
من آدمی هستم که طاقتم زیاده و با هر شرایطی زود وفق می دم خودمو اصولا زیاد اعتراض نمی کنم یا ناراحت بشم به روی خودم نمیارم
مثلا جایی اذییت بشم تحمل می کنم ولی یه مدتیه فهمیدم کارم واقعا اشتباهه یه جاهایی واقعا لازمه آدم اعتراض کنه و حتی باید غر زد
چون پیش اومده برام شنیدم پشت سرم گفتن ولش کن فلانی(ینی من) نمی فهمه
یا میگن فلانی که ناراحت نمیشه
اره خیلی اشتباهه با اینکه ۱۹سالمه شاید سنم کمه ولی دیدم که متاسفانه اینجور خانوما رو میگن فلانی فهمشو نداره عقل نداره و اینا شما فداکاری زیاد کردید هر چیزی اذیتتون میکنه باید گفته بشه توقعاتتون رو ببرین بالا از آدما با همه چیز سازگار نشید
اره واقعا یه بار خونه ی مادر شوهرم فاضلابشون بو میداد من به روی خودم نیاوردم گفتم یه روز اومدم خونشون بزار غر نزنم شاید خجالت بکشن
شب که داشتم میرفتم خونه ی خودم مادر شوهرم به خواهر شوهر مجردم گفت اشغال ها رو بزار بیرون
بعد خواهر شوهرم گفت بده عروست ببره اون بو نمی فهمه
واقعا دلم شکست 🥺
من عیبای شوهرمو جلوی دوستا و فامیلام بصورت دردل میگفتم
دردل اونی ک دوست دارع غصاو میخوره اونی ک دشمنته شاد میشه
و خعیلییییییییییییی پشیمونم هیچ کس کاری برام نکرد فقط ابرو خودم شوهرمو بردم الان ک ابرو داری میکنم خ همه چیز بهتره
