شوهرم سرباز کردستانه امروز دخترای دبیرستانی رو اردو بردن پادگان اونا اول اینکه از اولش بهم نگفت موند شب بهم گفت بعدشم برام تعریف میکنه میگه بهم شماره داذن من نگرفتم نگاشون نکردم منم خواستم ببینم راست میگ گفتم دبیرستانیا هنوز سیبیل دارن یا ندارن یهو کفت نه بابا ندارن فهمیدم نگاشون کرد بعدگفت از من خوششون اومد و فلان اعصابم خورده شما جای من بودین چیکار میکردین اعصابتون آروم بشه قهر کنم باهاش؟