من واقعا عاشق وجود بچه ام هستم ولی گاهی خیلیی دلم برا گذشته تنگ میشه ،
خبر بدی برات دارم! گذشته تموم شده !
طبیعیه
دیگه مثل قبل نمیشع 😅😅
اگه بچم نبود، همدم نداشتم الهی شکر ک هست ،ولی بعضی وقتا میگم یادش بخیر چقد روحیم بهتر بود نگرانیم کمتر بود ،چقد همسرم دغدغه اش کمتر بود ،بیشتر بهم توجه میکرد
مگه چه فرقی کرده؟قبلا حوصلت سر نمیرفت ؟
من خیلی ب قضیه فکر میکنم
واقعا تغییر زندگیتون خیلی سخته؟؟؟
من بعد از هفت سال تصمیم گرفتم باردار شدم
چون دو‌نفرهای خودم و همسرمو خیلی زیاد دوست داشتم
هم‌هیجاتی بود هم راحت
اما اللن میترسم واقعا چون دیگه دو نفره نمیتونیم باشیم
حالا یه روزم بچه هات بزرگ میشن میرن بعد دلت برا الانت تنگ میشه
طبیعیه فکر کنم
منم نفسم بهشون وصله گاهی با خودم میگم قبل از به دنیا اومدنشون چجوری زندگی میکردم پس
اما در کنارش دلم برای مجردی هامم تنگ میشه بی مسئولیت و ازاد بودم راحت راحت
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
