اول بگم قصد بی احترامی ندارم
بابام معلمه
من ۲ ساله پشت کنکورم توی زندگی زیاد سختی کشیدم بی پولی هم کشیدم
نمیدونم برم فرهنگیان یا بمونم پشت کنکور تلاشمو کنم دندون قبول شم جدیدا هرچی پست میبینم میگن نرید پزشکی و دندون ب درد نمیخوره رشته هارو تخریب میکنن
روم نمیشه بگم ولی انگار عقده ای شدم چون فامیلامون مثلا میگن رفتیم خواستگاری دختر سرهنگ
منو بی ارزش میکنن
ی بار مهمون اومد بابام گفت عروستون خوبه هنوز عقد نکردن گفت نه معلوم نیست عقد کنن یا نه در حد دختر خودته
دلم میخواد دکتر شم بگم من هرکسیو در حد خودم نمیبینم😂البته من خیلی خاکیم نمیگم اینارو
مادر بزرگمم ی بار گفت دختر عمت اصالت داره تو نداری😐
ی بار از دهنم درومد ب عمم گفتم دندون دوست دارم گفت فلانی باباش شرکت نفتیه قبول نشده اونوقت تو بشی
بنظرتون برم معلم شم یا بمونم کارم درسته یا اشتباه
عجله هم ندارم هرچقدر طول بکشه چون ن خاستگار دارم نه خوشم از بیرون رفتن میاد هیچ دوستی هم ندارم
توی دو راهی گیر کردم حس میکنم ب هیچی نمیرسم دیگه
منو مثل خواهرتون بدونید نظرتونو بگید