4 ترم دانشجوام و خانواده شوهر نمیدونن و چون کلا خیلی استرسی ام اینم بهش اضافه شده و همش باید جلو دهن دخترم رو بگیرم. چیزی لو نده چون مهد دانشگاه هم میذارمش میخوام دیگه اگه چیزی گفت جلوشو نگیرم
حالا امشب میخوام برم خونه جاریم اگه حرفش زده شد چی بگم چون ی سری جاریم ازم پرسید چی شد نرفتی دانشگاه گفتم نه
وا 😒
خب بگو میرم چقدر غریبه میکنید خودتونو با خانواده شوهرتون
تا کی میخوای پنهان کنی
نظر همسرت چیه ؟
مثلا میگفتی چی میشد
اگ بچت لو داد بگو اره جدیدا ثبتنام کردم بعدم درس خوندن ک قایم کردن نداره بر عگس کلاس داره
اگه میخوای واقعا نفهمن دخترت بذار خونه مادرت ب یه بهانه نبرش
جاری من دوقلو باردار بود تا ماه هشت نگفت وقتیم گفت گفت یه قلوعه تا زاید بعد فهمیدیم دو قلوعه مادرشوهرم هنوزم یعد هفت سال بهش میگه دیدی اون چیزی که تو قابلمه است تو کاسه است اخه چرا پنهون کاری اونم بدا این مسائل پیش پا افتاده
مثلا بدونن یاندونن چ فرقی به حالشون میکنه ؟میدونی ادمای ضعیف وترسو همیشه پنهون کاری میکنن چون از بقیه ونظراتشون ودخالتشون میترسن .بنظرم قوی باش زندگی شخصی خودته کسی نمیتونه دخالت کنه ونیاز ب پنهون کاری نیست جاریت ازت پرسیده گفتی نه؟این نشونه ضعفته که دروغ گفتی اسی من ب عنوان ی خواهر اینارو بهت میگم چون توخونواده مادره که اعتماد بنفس وبه بچه هاش یاد میده مادره که مستقل بودن وشجاع بودن رک بودن ب فرزندانش یادمیده نه پنهون کاری ودروغ تو الگوی بچه هاتی هرجوری رفتار کنی اوناهم همونجوری بارمیان
