شاغل بودم تو فروشگاه زنجیره ای
یه مردی اومد فروشگاه قدش بلند بود تقریبا
بعد از این آویزا که خوراکی کوچیک میزنن بهش تو دیوار بود کنار صندوق یه لحظه سرشو برد بالا محکم رفت تو پیشونیش
خدا شاهده تا چند روز میخندیدم 😂😂😂
اصلا اون لحظه دیگه من نمیتونستم کاری کنم انقد که جلو خودمو گرفته بودم
بعد مرده داشت به همکارم دعوا میکرد که چرا این اینجا گذاشتین اگه میرفت تو چشمم چیکار میکردین 😂😂😂😂