یه دختره بود تو کلاسمون
با یکی دونفر میپرید
۱۰ کیلو آرایش کرده بود اومده بود تو ماه محرم وایساده بود جلو
پسرعمه اسکل بابام عاشقش شده
رفته بود گفته بود بیا با من باش و اینا
اونم گفته بودم من خودم رل دارم(به تعدادx)
اونم خودشو کشته بود تا این و راضی کنه
طایفه بابام از من پرسیدن این چجوریه بهشون گفتم هرچی میدونستم
الان عروسیشونه
کارت آوردن برامون
منم دعوت کردن😂😂😂😂😂😂
بله دوستان طرف وایمیساد اول دسته تو محرم عاشقش شدن
ما مدعیان صف اول بودیم/ از آخر مجلس شهدا را چیدند😂😂😂😂😂
ایندفعه از اول مجلس چیدن😂