حموم مدیر استارتر عضویت: 1402/06/06 تعداد پست: 669 عنوان ترسو ها نیان 824 بازدید | 92 پست بیاین از عجیبترین ماورایی که دیدن یا هر چیز عجیبی بگین حوصله م سر رفته 1403/02/10 | 15:11 1 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
توتchilekفرنگی عضویت: 1401/12/07 تعداد پست: 7926 ترسناک ترین موجود برا من مارمولکه از اون لامصب بیشتر از جن میترسم خستم از جماعت زنده کش مرده پرست🖤
ایبوبوم عضویت: 1402/07/20 تعداد پست: 1214 ماورایی ک نیست اما دوستم زایمان کرده بود بقدری افسردگی داشت که میگفت ینفر تو سرم بم میگه پسرتو بکش
حموم مدیر استارتر عضویت: 1402/06/06 تعداد پست: 669 ماورایی ک نیست اما دوستم زایمان کرده بود بقدری افسردگی داشت که میگفت ینفر تو سرم بم میگه پسرتو بکش اینو من یا خونده بودم افسردگی شدید بعد زایمان
انور_گودیوووف عضویت: 1403/01/25 تعداد پست: 157 ی روز بار داشتم واسه کنگاور کرمانشاه یکی اومد باهام جن داشت هی دم دقیقه جن داخل خارج میشد از بدنش اقا هستم اقا هستم اقا هستم
حموم مدیر استارتر عضویت: 1402/06/06 تعداد پست: 669 ترسناک ترین موجود برا من مارمولکه از اون لامصب بیشتر از جن میترسم وآیینی نگو منم خیلی میترسم
حموم مدیر استارتر عضویت: 1402/06/06 تعداد پست: 669 ی روز بار داشتم واسه کنگاور کرمانشاه یکی اومد باهام جن داشت هی دم دقیقه جن داخل خارج میشد از بدنش چیزی م هم از اینده میگفت میکن اونا میفهمن
توتchilekفرنگی عضویت: 1401/12/07 تعداد پست: 7926 وآیینی نگو منم خیلی میترسم موجود چندشششش وایییی خداروشکر شهر ما نیس شمال لامصب پر بوددددد خستم از جماعت زنده کش مرده پرست🖤
حموم مدیر استارتر عضویت: 1402/06/06 تعداد پست: 669 موجود چندشششش وایییی خداروشکر شهر ما نیس شمال لامصب پر بوددددد تو شهر ماهست
iinilayii عضویت: 1403/01/23 تعداد پست: 548 اقاجونم تعریف میکنه چندسال پیش با مادرجون داشتن از یه مسیر بیابونی رد میشدن با ماشین ک هی یه چی مث کله پاچه میخوره به شیشه ماشین می ایستن نگا میکنن هیچی نبوده باز یکم ک میگذره این هی تکرار میشه نگو جن بیابون بوده داشته اذیتشون میکرده
توتchilekفرنگی عضویت: 1401/12/07 تعداد پست: 7926 تو شهر ماهست اینحا نهههه وایییی فکر اینکه بخوره به بدن من روانیم میکنه باید اسید بریزم ب جایی که خورده خستم از جماعت زنده کش مرده پرست🖤
حموم مدیر استارتر عضویت: 1402/06/06 تعداد پست: 669 اقاجونم تعریف میکنه چندسال پیش با مادرجون داشتن از یه مسیر بیابونی رد میشدن با ماشین ک ... وایییی
انور_گودیوووف عضویت: 1403/01/25 تعداد پست: 157 چیزی م هم از اینده میگفت میکن اونا میفهمن اره خیلی چیزا میگفت تمام برادراش به جای خوب رسونده بود ی مهره بهم داد تکون میخورد ترسیدم بهش پس داد اقا هستم اقا هستم اقا هستم