برای من هیچ فرقی نمیکنه. عقاید من بامادرم خیلی فرق میکنه
مادرم مواظب وسایلاشه .من هم هستم ولی خب دلم میخواد به خودم و اطرافیانم یا بچه هام خوش بگذره
الان نمیزاره ما فلاسک ببریم میگه میشکنه
دردسر داره زیاد ادم کم مونده پشیمون بشه
ای بالا بالاخره رفتید اردو چطور بود
سلام سلام
آره رفتیم امروز. اول خواهرم رفت ساعت 7ونیم .گفتم بهش تو اول برو با اتوبوس بعد منم بابا میاره چند ساعت بعد
تقریبا ساعت 10 اینا رفتیم منم ملحق شدم بهشون
هیچ کس (دانش اموز) انتظار اومدن منو نداشت
سلام و احوال پرسی و تبریک گفتن به ناظما بعد رفتم خواهرمو یافتم نشستم پیشش
بد نبود . بهش میگم خوش گذشت؟ میگه اره یکم وقتی تو اومدی خوشحال شدم وگرنه قبل تو نه.
وقتی اومدم بخدا یجور دوید جلوم فکر کردم چند ساله ندیده منو :(
با بچه ها یکم حرف زدیم ولی نه زیاد. بیشتر شبیه کشیک چی بودم. خواهر فلانی مواظب وسایل ما باش گربه نیاد
خوراکی میخوردیم و میگشتیم .میرفتیم تاب و سرسره سواری. منم یهو کودک درونم فعال شد اونقدر تاب سوار شدم همه استخوونای لگنم درد میکنه.جانمیشدم خودمو بزور جاکردم ولی خیلی حال داد حال خودمم عوض شد
معلم ورزشش گیر میداد
هرکیم مارو میدید میگفت دوقلو این؟ وقتی میگفتیم نه تعجب میکردن
خلاصه کلام. 50 درصد به من خوش گذشت یکمم به خواهرم
فقط همه بدنم از درد داره میترکه.استخوونام.
شبو من چجور بخوابم با این درد!
سلام عزیزم به به الهی شکر که خوب برگزار شده ..مشهدم هستم همشهری جان مخصوص یادت کردم انشاالله عاقبت بخیر باشید...مشکل خواهرتونم حل بشه دوستی و عشق و محبت بین خانواده اتون برقرار بشه همیشه ..کاش می‌تونستی با یکی از همکلاسی های خواهرت حرف بزنی با هم دوست بشن کم کم صمیمی بشن خواهرت از تنهایی دربیاد....چای اینا بردین ناهار اینا
واقعا ممنونم
خیلی خیلی ممنونم
ان شاءالله عاقبت بخیر بشید.ازخدا هرچی بخواین بهتون بده
به امام رضاجونم سلاممو برسونید بگین خیلی دلم براش تنگه.خیلی زیاد
بطلبه بیایم زودتر پیشش🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️😭😭😭😭💔💔
من که رفته بودم با همکلاسیاش چند نفر بازی کردیم. منچ اسم شهرت مارپله. مسابقه هم اونجا گذاشته بودن گفتم برو. وقتی اومد گفتم شرکت کردی گفت نه. من نشسته بودم پیش وسایلا نرفتم اگر میرفتم هولش میدادم وسط بره
ما هر دو دخترای ساکتی هستیم.ولی من سعی میکنم اینجور نباشم هرچند خود به خود میشه یهو
اون روزم نمیخواستم بهش بدبگذره رفتم. دوستاشم بهم میگفتن خواهرت تو هیچ مسابقه ای شرکتت نمیکنه
اون وسطا معلم ورزشش پیدا شده.من سرم مشغول بریدن ساندویچش بود معلم ورزشش گفت شما دوتا چرا مثل بقیه بازی نمیکنید شلوغی نمیکنید(ببخشید شرمنده. بقیه عین میمون از وسایل بازی اویزون بودن شلوغی زیاد ریبختو پاش) ما اینتجور نیستیم چه من چه خواهرم. وقتی ساکتیم خودمون باهم بازی میکنیم خیلی راحتیم وصمیمی.
میگفت حواسم فقط به شما دوتاست. یکم گفت رفت
چایی مادرم نزاشت گفت فلاسکو خراب میکنید. خودشم از این بزرگاس
اصلا نزاشت. فقط2بطری اب بردیم
پفک-پاستیل-بادام زمینی-شکلات-کیک-پفیلا-رانی برا ناهار-ساندویچ مرغ-تخمه-منچ وازاینا. همینا بودن بنظرم
خواهرم با بقیه حرف میزنه ولی صمیمی نیست
سلام عزیزم انشاالله خوشبخت و عاقبت بخیر باشید بله دعاتون کردم...خدا رو شکر که فرصت شد و اردو رو رفتین دست پر هم رفتین خداروشکر یه روز خوشی براتون بوده ..خواهرتونم کم کم اجتماعی تر میشه ... خداروشکر که خواهر گلی مثل شما داره هواشو دارید
